چرا ما برای دوستی ارزش قائل هستیم؟ اول از همه ، زیرا دوستی واقعی ، قوی است - یکی از نجیب ترین و گرانبها ترین روابطی است که مردم با هم دارند. دوستی به شخص زیبایی می بخشد ، به خلاص شدن از کاستی کمک می کند ، از اقدامات ناشایست جلوگیری می کند.
دوستی بدون همدردی و بی علاقگی صادقانه غیرقابل تصور است. خرد عامه در این باره صحبت می کند: "شما نمی توانید دوستی بخرید!" در بیشتر موارد ، براساس جامعه ای از علایق ، دیدگاه ها ، اعتقادات است. به عبارت دیگر ، یک دوست نیز یک فرد همفکر است. این به تنهایی می تواند دلیل کافی برای ارزش گذاری دوستی باشد. "یک دوست همیشه آماده است تا جایی را در قایق و یک حلقه رها کند" - بنابراین در یک آهنگ خوب قدیمی خوانده می شود. و این درست است ، زیرا دوستی واقعی مبتنی بر تمایل به انجام کارهای زیادی برای شخصی است که شخص او را دوست خود می نامد. گاهی اوقات به ضرر خود ، منافع خود ، حتی به خاطر آن خطر می کند. دوست کسی است که همیشه می توانید در یک موقعیت دشوار ، گاهی کشنده به او اعتماد کنید. چه کسی آنجا خواهد بود که برای شما سخت باشد اگر غمگین باشید ، مهمترین کلمات را پیدا خواهید کرد. به مشاوره بدون سرزنش ، مشارکت شخصی کمک خواهد کرد ، و حتی به درخواست چیزی در ازای آن فکر نخواهد کرد. یک دوست واقعی کمک می کند ، بدون احتساب هیچ پاداشی ، یا حتی کلمات ساده سپاسگزاری. صرفاً به این دلیل که او نمی تواند غیر از این عمل کند. از نظر وی این رفتار متداول ترین و طبیعی ترین است. به همین دلیل است که چنین دوستی را باید مانند سیب چشم گرامی داشت و گرامی داشت. افسوس ، همه چیز در زندگی اتفاق می افتد. گاهی اوقات اتفاق می افتد که یک کلمه سهل انگارانه ، و حتی در نامناسب ترین لحظه گفته می شود ، یا یک شوخی ناموفق منجر به این واقعیت می شود که بین دوستان نزدیک "یک گربه سیاه اجرا می شود". و اکنون افرادی که به نظر می رسید دوستی آنها غیرقابل تخریب و آزمایش شده است ، از یکدیگر اجتناب می کنند. در چنین شرایطی لازم است تمام تلاش خود را برای آشتی و به تأخیر انداختن آن انجام دهیم. همانطور که می گویند ، فرد باهوش اولین قدم را به سمت ملاقات بردارد. اما وقتی زنی بین دوستان می ایستد چه می شود؟ و این در زندگی اتفاق می افتد. شاید بهترین چیز در مورد این وضعیت در همان آهنگ گفته شود: "خوب ، این اتفاق می افتد که او عاشق باشد ، و من در راه او هستم ، من از راه دور خواهم شد. چنین قانونی: سوم باید برود! ".