یک فرد عاشق می شود ، سرخوشی می کند ، به نظر می رسد همه چیز خوب است. اما ناگهان سناریوی تخریب آغاز می شود. مثلاً به دلیل ناامنی ، حسادت ، بی اعتمادی یا ترس از این رابطه. "روشن" یعنی چه؟ این کلمه به میل فرد برای ایجاد تنشی اشاره دارد که به تعارض تبدیل می شود.
این از کودکی می آید ، برای پسران رابطه ای با مادر ، برای دختران - با پدر است. والدین توجه به کودکان را انکار نمی کنند زیرا آنها مشغول کار یا فعالیت های دیگر هستند. کودکان خردسال قضاوت انتقادی ندارند و طرد شدن ناشی از اشتغال را به منزله طرد شدن از آنها می دانند. در بزرگسالی ، این احساس طرد شدن به ترس ، ناامنی ، عزت نفس پایین و بی اعتمادی به دنیا تبدیل می شود. و وقتی چنین شخصی وارد رابطه می شود ، باور نمی کند که عشق نمی تواند همراه با درد باشد.
این بنیاد اصلی است که زن و شوهر تشکیل شده با این شخص را به جدایی سوق می دهد. بعلاوه ، مانند یک گلوله برفی. هر بار با تجزیه و تحلیل رابطه ، فرد در مورد انتخاب اشتباه شریک زندگی به نتیجه می رسد و به جستجوی یک نامزد مناسب ادامه می دهد. بنابراین ، "عبور" از مردم ، او به مرحله "ناامیدی در عشق" می رود. بر روی آن ، هیچ رد مستقیم از عشق وجود ندارد ، در اینجا متفاوت است. از نظر بیوشیمیایی ، بدن همه مستعد خودباختگی نیست ، به این معنی که شخصیت های مخرب سیستماتیک زندگی را بدون احساس انتخاب می کنند. به عنوان مثال ، این یک ایستگاه یک شبه ، ازدواج راحت و همچنین فقط دوستی و زندگی مشترک است.
به محض اینکه شخص متوجه شود عاشق شده است ، وحشت و مکانیسم های مخرب روشن می شود. ترس از رها شدن ، طرد شدن ، محکوم شدن به دلیل عدم موفقیت وجود دارد. و فرد برای اینکه به چنین شرایطی نرسد ، مسیر تنهایی درونی را انتخاب می کند. به عبارت دیگر ، این فقط مشارکت جسمی در روابط بدون درگیر شدن م componentلفه عاطفی است. باز هم ، این امر به فراخوان طبیعت اتفاق می افتد: بدن با شرایط سازگار می شود و سعی می کند مکانیسم های زنده ماندن برای نجات صاحبش را روشن کند.
اگرچه این مورد در فرهنگ ما پذیرفته نیست ، شما باید با روان درمانگر تماس بگیرید. شما باید از سناریوی شخصی (شخصی) خود خارج شوید ، این یک کار فردی است.
- مرد آندری با دختری کاتیا آشنا می شود که او را دوست دارد. او "پیشاپیش" عشق خود را به او پیشنهاد می کند و می گوید: "من از آن تو هستم". در ابتدا ، آندره سعی می کند عشق او را بپذیرد ، اما در روند رابطه چنین احساساتی دارد: سو: ظن ، حسادت ، عدم امنیت. او به طور فزاینده ای کاتیا را در موقعیت های درگیری تحریک می کند. به تدریج ، دختری که کاتیا هرچقدر عاقل و مهربان باشد ، علاقه خود را به آندری از دست می دهد. از آنجا که او نمی خواهد ، ناراحت کننده است ، به طوری که ما هر 5 دقیقه با او مرتب می کنیم. این مهم است! در زندگی ، بیشتر اوقات ، نمونه های "ظریف" بیشتری وجود دارد.
- با این حال ، احساس و رفتار مثل یک قربانی برای یک زن بسیار بیشتر از این است که یک مرد. شخصیت قربانی دائماً از مرد س questionsالاتی می پرسد: " ، " ، " و دیگران. این منجر به این واقعیت می شود که چنین زنی از حساب باز می ماند و سپس ، اغلب ، چنین رابطه ای را ترک می کنند.
پاسخ: عشق لطمه ای نمی زند. متأسفانه باور کردن برای خیلی ها سخت است.