نوجوانی نه تنها برای کودک ، بلکه برای کل خانواده یک دوره دشوار است. مشاجرات مداوم ، سو mis تفاهم و مشکلات بین همه اعضای خانواده در این زمان تحمل دشوار است ، آنها برای مدت طولانی و سخت حل و فصل می شوند.
در دوره انتقال ، نوجوان آسیب پذیر ، مستعد می شود ، نظر او برخلاف باورهای والدین است. اگر سازش به موقع پیدا نشود ، نوجوان وارد یک شرکت بد می شود ، عادت های بدی پیدا می کند و گاهی به فکر خودکشی است. بیشتر خودکشی ها در دوران انتقالی ، هنگامی که کودک تازه شروع به درک هدف خود ، ایجاد روابط با همسالان می کند ، رخ می دهد. نوجوان مستعد بی علاقگی است ، غالباً نمی خواهد خودش را همانطور که هست بپذیرد.
والدین در چنین دوره ای باید به ویژه به کودک توجه داشته باشند ، غالباً با او قلب به قلب صحبت کنند و روابط اعتمادپذیری برقرار کنند ، زیرا در چنین "سن حساس" نوجوانی به شدت نیاز به درک و نگرش حساس نسبت به خود دارد.
تعارض بین "پدران و فرزندان" تعارضی کلاسیک ذاتی در زمان است که به نظر می رسد قابل حل نیست. با این حال ، اگر به اصل مسئله نگاه کنید ، ویژگی اصلی منفی انسان را در آن مشاهده خواهید کرد - عدم تمایل به گوش دادن و درک کردن. اگر هر خانواده ای سعی در شنیدن و شنیدن آن داشته باشد ، این مشکل چنین مقیاس جهانی پیدا نمی کند.
توانایی گوش دادن به خودی خود یک مهارت بسیار ارزشمند است ، و اگر او در رابطه با فرزندش نیز کار کند ، پس می توانیم در نظر بگیریم که بدترین چیز در دوره انتقالی به پایان رسیده است. بسیاری از والدین فرزندان خود را به دلیل سیگار کشیدن ، دیر آمدن به خانه ، کار ضعیف در مدرسه سرزنش می کنند ، اما آنها نمی فهمند که نباید کودک را در اینجا سرزنش کرد. سرزنش به جای مستقیم ، استراتژی ای است که هنوز هیچ والدی را به موفقیت در امر والدین رهنمون نشده است. از این گذشته ، یادآوری خود در آن سن مفید است قبل از این که به اتهام وارد شوید. اگر کودک بداند که در آنجا قضاوت نمی شود ، خودش می خواهد زود به خانه بیاید.
سن انتقالی یک آزمون خلاقانه برای والدین است ، و همچنین یک آزمون قدرت از نظر اجتماعی ، معنوی و ارتباطی است. باید به طور جدی خود را برای این آزمون آماده کرد تا در اعتماد و اعتباری پذیرفته شود.