این یک سوال دشوار برای هر پدر و مادر است. طبق روال روانشناختی ، کودکی که کاملاً قادر به مقابله با مقاومت نیست ، می تواند بزرگ شود ضعیف ، قادر به ایستادن برای خودش نباشد. چه چیزی برای انجام دادن درست است؟
اگر کودک در برابر ضربات و حملات پاسخ ندهد ، در این صورت او به ابزاری بالقوه برای اقدامات پرخاشگرانه بیشتر و تمسخر همسالان تبدیل می شود. طرف دیگر این سکه کودکی است که می داند چگونه مقابله کند ، جنگ کند ، می تواند نسبت به افراد دیگر پرخاشگر رشد کند ، عصبانی شود و کودکان دیگر را آزرده کند.
ابتدا باید بفهمید که چرا کودک مورد حمله قرار گرفته است. اگر این اتفاق به تقصیر خود او رخ داده باشد ، ممکن است او پستی یا اقدامی ناخوشایند انجام داده باشد که کودکان دیگر نمی خواهند آن را بپذیرند ، بنابراین لازم است که برای اصلاح وضعیت درگیری تلاش شود. ابتدا باید با مجرمان صحبت کنید ، گناه خود را بپذیرید و عذرخواهی کنید. در آینده سعی کنید در چنین شرایطی به هدف اصلی تبدیل نشوید.
اما این اتفاق می افتد وقتی که آنها بدون هیچ دلیلی حمله می کنند. در این حالت ، البته ، شما باید مقابله کنید. امروز نمی توانید فقط بنشینید و منتظر بمانید تا کاملا نوک بزنید. در هر صورت ، وقتی درگیری پیش می آید ، کودک باید با معلم کلاس ، با عزیزانش صحبت کند و نشسته ، در بالش دفن شود و گریه کند.
از طرف دیگر والدین نباید کودک خود را با مشکل فعلی تنها بگذارند. چنین مادران و پدرانی وجود دارند که به کودک می گویند: "برو خودت فهمید" یا "برو ، از من شکایت نکن". از نظر روانشناسان ، این کاملاً روش درستی نیست. کودکان باید در عزیزانشان حمایت و پشتیبانی مداوم داشته باشند. به پدر و مادر می توان یک نکته را توصیه کرد: اجازه دهید کودک به ورزش بپردازد ، به بخشهای مختلف ورزشهای رزمی برود ، به او بگویید چگونه از خود در برابر افراد پرخاشگر محافظت کند. او همچنین باید درک کند که جنگ بدون دلیل خوب نیست ، شما باید بتوانید با دشمن در قالب کلمات مذاکره کنید. هر کودکی باید خوش اخلاق و خوشبخت رشد کند. و تکان دادن مشت کار بیهوده ها و هولیگان ها است.
این وظیفه والدین است که توضیح دهند چه چیز خوب و چه چیز بدی است ؛ به هیچ وجه نباید اجازه داد کودک به خودش رد شود. در این سن ، آنها هنوز روان ناقصی دارند که در نتیجه بسیاری از موارد خودکشی به دلیل سوerstand تفاهم و مشاجره با کودکان دیگر رخ می دهد.