برای هر کودک مهم است که گرمای یکی از عزیزان خود را در کنار خود احساس کند ، شادی را با او تقسیم کند ، و وقت خود را با هم بگذرانیم. متأسفانه ، کودکانی هستند که این یک آرزوی مادام العمر برای آنها است. یتیمان رها شده و رها شده ، هر روز منتظر می مانند تا مادرشان به دنبال آنها بیاید. این کودکان آماده اند که تمام آرزوها و افکارشان را به عزیز خود بسپارند. اما گاهی اوقات اتفاق می افتد که در یک خانواده خواننده ، رابطه بین کودک و والدین به نتیجه نمی رسد و کودک خودش را می بندد ، از خانه فرار می کند ، او اسرار و رازهای خاص خود را دارد. چگونه می توان اعتماد فرزندان خوانده را جلب کرد تا به یک خانواده واقعی صمیمی نزدیک تبدیل شویم؟
دستورالعمل ها
مرحله 1
اگر فرزند شما بین سه تا چهار سال است ، اول از همه ، به او فرصت دهید تا در خانه ، در خانواده شما سازگار شود. مدت زمان این دوره به رشد کودک ، سن و درک او از جهان بستگی دارد. کودک باید به روال روزمره جدید عادت کند ، به این واقعیت که همیشه یک مادر در کنار او است ، که شما باید به نظر او گوش دهید. به کودک کمک کنید ، در این مرحله آنچه را که می تواند و نامطلوب است توضیح دهید ، اتاق ، اسباب بازی ها ، کمد وسایل را به او نشان دهید. به او زمان دهید تا در این فضا راحت باشد و به آن عادت کند.
گام 2
به محض اینکه فرزندتان را به خانواده منتقل کردید زیاد از او نپرسید. مخصوصاً اگر آن را به عنوان شیرخوار مصرف نکرده اید. هر شخص ویژگی ها ، توانایی های خاص خود را دارد ، بنابراین اگر به زیبایی آواز می خوانید و به راحتی آریاهای اپرت را بیرون می کشید ، نیازی به مطالبه این مورد از کودک نیست. بگذارید فعالیتی را که دوست دارد انتخاب کند.
مرحله 3
اگر کودک کاری را نه به روشی که شما می خواستید ، نه به سرعت یا به طور مثر انجام دهید ، احساسات خود را مهار كنید. با صدای آرام بهتر برای او توضیح دهید که چرا انجام کار ضروری است ، چگونه می توان سریعتر و بهتر این کار را انجام داد. به کوچولوی خود کمک کنید و ابراز امیدواری کنید که در آینده به سخنان شما گوش فرا دهد.
مرحله 4
اگر متوجه شدید که کودک در مرحله ای شروع به عقب نشینی در خود کرد ، ارتباط با شما را متوقف کرد ، سعی کنید این وضعیت را تجزیه و تحلیل کنید ، موارد قبل را به خاطر بسپارید. شاید چندین روز با او دعوا کرده اید و بحث کرده اید ، شاید او در مهد کودک یا مدرسه مشکل دارد. هنگام صحبت با کودک خود ، از لحن های ملایم استفاده کنید ، به او بگویید که چگونه او را دوست دارید و لبخند زدن و داشتن روحیه برای او چقدر مهم است. اگر راز فرزندخواندگی را نگه داشته اید ، فکر کنید اگر کودک به طور تصادفی می تواند از آن مطلع شود ، نرم ترین و مهربان ترین کلمات را برای توضیح با او انتخاب کنید.
مرحله 5
در دوران نوجوانی ، یک فرزند خوانده همان مشکلات را مانند همه کودکان دیگر تجربه می کند. درست است ، اگر او بداند كه فرزندخوانده شده است ، این دوره می تواند حادتر باشد: كودكان فرزندخوانده احساس می كنند كه برای والدین خود ضروری نیستند ، از خود بیگانه هستند ، تنها هستند ، به حیاط حیاط فرار می كنند و از دوستانشان دلجویی می كنند. در این دوره بیشترین توجه را به کودک داشته باشید و اگر در رابطه با ارتباط او با یک شرکت بد شک دارید ، ظهور عادت های بد ، به هیچ وجه او را فریاد نزنید ، مطالبات و اولتیماتوم ها را مطرح نکنید و حتی بیشتر از این استفاده از زور سعی کنید همراه با کودک خود بر تمام مشکلات غلبه کنید ، با او صحبت کنید و او را بشنوید و سپس ممکن است در مقابل شما باز شود ، به شما بگوید چه چیزی او را نگران و نگران می کند و او را به دوستان خود معرفی کنید.
مرحله 6
مهمترین چیز این است که دوست او باشید ، حمایت کنید ، حمایت کنید ، او را همانطور که هست دوست داشته باشید ، زیرا برای این کار او را از پناهگاه گرفتید - دوست داشتن و محافظت کردن. در مورد شخصیت و عادات ، خواسته ها و نیازهای کودک تحمل بیشتری داشته باشید ، در هنگام شکست ها در آنجا باشید و از موفقیت شاد باشید. و سپس کودک خوانده مطمئناً با شما تلافی خواهد کرد ، در همه چیز به شما کمک می کند ، اما مهمتر از همه - اعتماد.