ترس در کودکان زیر یک سال

ترس در کودکان زیر یک سال
ترس در کودکان زیر یک سال

تصویری: ترس در کودکان زیر یک سال

تصویری: ترس در کودکان زیر یک سال
تصویری: ترس در کودکان 2024, آوریل
Anonim

در اولین سال زندگی کودک ، تمام بنیان روابط بعدی او با جهان گذاشته می شود. هرچه ترس و نگرانی کودک در این دوره بیشتر باشد ، اعتماد و احساس امنیت در آینده برای او دشوارتر خواهد بود. مهمترین نقش در این امر نحوه ایجاد ارتباطات وی با مادر یا شخص دیگر نزدیک به وی است.

ترس در کودکان زیر یک سال
ترس در کودکان زیر یک سال

اولین ترس های ما با ما متولد می شوند. برای یک نوزاد تازه متولد شده ، همه چیز در اطراف جدید است: هر صدا ، هر بو ، رنگ ، شی object ، احساس - او ابتدا با همه اینها روبرو می شود و نمی داند چگونه با دنیایی که به روی او باز می شود تعامل کند. او کاملاً مستقل و محافظت نشده است ، بنابراین هر پدیده ای که صلح و ثبات اطراف را نقض کند ، به عنوان یک تهدید تلقی می شود. این می تواند صداهای شدید شدید ، افتادن اشیا ، حرکت سریع شخص دیگر یا از دست دادن پشتیبانی عمومی باشد.

در عین حال ، نارضایتی از نیازهای اساسی او: خواب ، غذا ، رژیم دما می تواند در ایجاد اضطراب در کودک قابل توجه باشد. کودک به تنهایی قادر به ارضای آنها نیست ، بنابراین ناراحتی تجربه شده باعث اضطراب می شود.

نزدیک به 7-8 ماهگی ، دو ترس دیگر ظاهر می شود: از دست دادن یک مادر (یا شخصی که کاملا جایگزین او می شود) و ترس از سایر افراد. آنها به این دلیل است که کودک از قبل قادر به جدا کردن "دوستان" از "غریبه ها" است و در همان زمان تشخیص مادر از جمعیت را آغاز می کند. اگر قبلاً این که چه کسی دقیقاً نیازهای او را برآورده می کند چندان مهم نبود ، اکنون این درک حاصل می شود که مادر بیشتر اوقات در اطراف است ، این اوست که تغذیه می کند ، لباس را عوض می کند ، راحتی می دهد و خوشحال می کند. این مادر است که به مرکز جهان و منبع لذت تبدیل می شود. البته از دست دادن چنین شخص قابل توجهی بسیار ترسناک است. و سپس کاملاً غریبه ها ظاهر می شوند ، که هنوز مشخص نیست که چه انتظاری می توان از آنها داشت.

نکات عملی:

1. در اولین سال زندگی کودک ، ایجاد یک فضای راحت و آشنا برای او و حضور مداوم در او برای پاسخگویی به هر مظهر اضطراب بسیار مهم است - برای کوچکترین افراد این تضمین امنیت جهان است ، و اینکه همیشه ، در هر زمان مشخص ، چه کسی پس انداز می کند ، چه کسی کمک خواهد کرد ، چه کسی مراقبت خواهد کرد. در روانشناسی ، این حالت معمولاً اعتماد اساسی در جهان نامیده می شود ، که در آینده در طول زندگی ما منعکس می شود. و او را وادار نکنید که صبر کند ، بچه های کوچک هنوز نمی دانند چگونه صبر کنند ، این زمان برای ما در چند ثانیه محاسبه می شود و برای نوزادان تازه متولد شده یک دقیقه می تواند یک ابدیت به نظر برسد.

2. تماس عاطفی با افرادی که با او تعامل دارند برای نوزادان بسیار مهم است. از طریق احساسات مثبت ، او چیزهای زیادی در مورد این جهان می آموزد ، اول از همه ، اینکه او ایمن است ، و توسط افرادی که به او خیرخواه هستند احاطه شده است. بیشتر اوقات به کودک لبخند بزنید ، با او صحبت کنید ، در آغوش بگیرید ، سکته کنید ، هر زمان ممکن است با او تماس بگیرید.

3. هنگامی که کودک شما از صداها یا حرکات ناگهانی می ترسد ، حتما او را در آغوش خود بگیرید یا فقط در کنار او دراز بکشید ، با او صحبت کنید ، در آغوش بگیرید ، آرام شوید ، حواس او را پرت کنید - او را با ترس خود تنها نگذارید ، این اصلاً در سنی نیست که فرد بتواند با تجربیات شما کنار بیاید.

4. در نیمه دوم زندگی کودک ، بهتر است مادر اصلاً او را ترک نکند. اما اگر او هنوز مجبور به انجام این کار شد ، ارزش تحقق چندین شرط را دارد. اولاً ، کسی که برای او بسیار آشنا است باید در کنار کودک بماند: پدر ، مادربزرگ ، پدربزرگ ، برادر / خواهر بزرگتر - شخصی که ارتباط با او برای کودک خوشایند و آشنا خواهد بود. ثانیا ، مطلوب است که محیط اطراف آشنا باشد ، در حالت ایده آل این خانه ای است که در آن زندگی می کنید.

5- طلوع طبیعی رابطه جدید فرزندانتان با دنیا را جدی بگیرید. این در واقع یک مرحله بسیار ارزشمند در زندگی آنها است. بزرگسالان اغلب فکر می کنند که تجربیات بچه ها بی معنی است: "خوب ، چه مشکلی دارد ، من فقط یک ساعت دور نخواهم بود" یا "وقتی همسایه مهربان او را در آغوش گرفت ، او خیلی شیرین غر می زند."ما می فهمیم که همسایه واقعاً مهربان است ، اما او برای یک کودک کاملاً ناشناخته و ترسناک است و شما در گروه افرادی قرار می گیرید که دیگر نمی توانید همیشه به آنها اعتماد کنید. و تنها یک ساعت طول می کشد تا در خانه نباشید و شما می دانید که قطعاً برمی گردید ، اما برای فرزند شما این ساعت می تواند بی نهایت طولانی باشد و اینکه آیا او حداقل روزی دوباره شما را می بیند ، نمی داند.

6. صبور باشید. واقعاً سخت است ، برای یک سال یا بیشتر وابستگی کامل به این موجود بی دفاع داشته باشم ، با او باشم و فقط ساعتی با او باشم. اما کودکان تمایل به بزرگ شدن دارند ، نیازهای آنها تغییر می کند ، روش های تعامل آنها با جهان تغییر می کند ، حلقه افرادی که با آنها یاد می گیرند ارتباط برقرار کنند به طور مداوم در حال گسترش است. در حال حاضر نزدیک به یک و نیم سال ، خواهید دید که چقدر آزادتر می شوید. و هرچه نیاز کودک به ایمنی بهتر "پوشش داده شود" ، هرچه اعتماد بنیادی وی در جهان بیشتر شود ، در آینده کمتر به شما چسبیده ، سریعتر قادر خواهد بود شما را رها کند.

توصیه شده: