هنگامی که کودکان به سه سالگی می رسند ، نیازهای جدیدی در رابطه با رشد مهارت ها و خودآگاهی خود دارند. بر این اساس ، ترس های تجربه شده نیز تغییر می کنند.
از سه تا پنج سالگی محتوای احساسی شخصیت کودک مشخص می شود. احساسات دیگر فقط زندگی نمی شوند ، بلکه شروع به صدا زدن و گفتن با صدای بلند می شوند. کودکان دیگر فقط در سلسله مراتب روابط به دنبال خود نیستند ، بلکه خودشان برای ایجاد این روابط تلاش می کنند. و در اینجا ما نه تنها در مورد خانواده ، بلکه در مورد فقط آشنایان و همسالان نیز صحبت می کنیم. بر اساس این تجربه ، شکل گیری دسته هایی مانند احساس گناه ، وجدان ، تجربه رخ می دهد. کودکان یاد می گیرند احساسات خود را بیان کنند ، در مورد آنها صحبت کنند و به دنبال شنیدن احساسات دیگران نسبت به خود هستند. بنابراین ، این سوال که "آیا من را دوست داری؟" اغلب مطرح می شود ، و آنها خودشان لطافت ، همدردی ، دلسوزی را نشان می دهند.
کودکان علاوه بر ایجاد روابط با دیگران ، یاد می گیرند که با خود نیز رابطه برقرار کنند. در این سن ، آنها می توانند مدت طولانی خود را مشغول کنند ، در بازی های نقش آفرینی به تنهایی بازی کنند و خیال پردازی کنند. این یک روند طبیعی و طبیعی است ، اما با روند نامطلوب زندگی ، به عاملی تبدیل می شود که تخیلات و تجربیات منفی را افزایش می دهد.
شخصیت های افسانه ای در ترس کودکان حتی زودتر از سه سال ظاهر می شوند ، اما اکنون آنها در روز ظاهر می شوند. علاوه بر شخصیت های شناخته شده ، تخیلات کودک می تواند هیولاهای خیالی را به دنیا آورد. همچنین ، این دوره سنی با یک سه گانه ترس نسبتاً پایدار مشخص می شود: تنهایی (از دست دادن عشق) ، تاریکی و فضای محدود.
علی رغم علاقه به هر دو والدین (به شرط برقراری روابط یکنواخت و دوستانه در خانواده) ، کودکان نزدیک به چهار سال والدینی از جنس مخالف را جدا می کنند. این مجموعه به اصطلاح "مجتمع الکترا" برای دختران ، و "عقده ادیپ" برای پسران است. با نزدیک بودن عاطفی کافی با والدین جنس مخالف ، کودک ممکن است ترس از بابا یاگا یا گرگ ، بارمالایی - به عنوان تجربه کم توجهی و گرما پیدا کند. شخصیت های زن و مرد به ترتیب با پدر و مادر مشخص می شوند.
توصیه عملی
1. مهمترین پیشگیری از ترس در این دوره سنی هنوز پایداری عاطفی و آرامش در خانواده ، روابط برابر است. این همان منبعی است که به کودک کمک می کند تا به طور مستقل با ویژگی های سن ، با تجربه های جدید کنار بیاید ، این یک حالت محافظت و حمایت در زندگی است.
2. بعلاوه ، لازم به یادآوری است که توانایی اعضای خانواده در ابراز عشق به یکدیگر و کودک به خودی خود برای کودک مهم می شود. و همچنین توانایی پذیرش این عشق وجود دارد. پنجاهمین ذکر کودک در مورد لطافتی که نسبت به شما احساس می شود را نادیده نگیرید: بغل کردن ، بوسه ، تشکر ، احساس متقابل را قبول کنید. هرچه فرزندان ما بیشتر دوست داشتن خود را بشنوند ، قویتر و جسورتر می شوند.
3. هرگز اجازه ندهید فرزندتان با رفتار و گفتار شما درک کند که ممکن است او را دوست نداشته باشید. بدترین چیزی که کودک می تواند بشنود: "من تو را دوست ندارم" یا "اگر اینگونه رفتار کنی ، من تو را دوست نخواهم داشت". از این گذشته ، همان عبارت را می توان به طرز کاملاً متفاوتی تلفظ کرد: "من وقتی بد رفتار می شوم ناراحت می شوم چون دوستت دارم" - معنی آن همان است ، اما به روشی کاملاً متفاوت درک می شود.
4- ترس از تاریکی ناشی از مواقعی است که درنده های مخفی و سایر خطرها را در خود جای داده است. بازمانده کسی بود که می دانست چگونه این خطرات را پیش بینی کند و به موقع به آنها واکنش نشان دهد. به هر ترتیب ، همه کودکان ترس از تاریکی را پشت سر می گذارند و این طبیعی است. شما باید این وسواس را تجربه کنید. و اقدامات صحیح نیز به ریشه این ترس در درون بستگی دارد. برای بعضی از کودکان ، فقط یک چراغ شب در مجاورت و اجازه روشن و خاموش کردن آن به صلاحدید آنها کافی است - فقط توانایی کنترل تاریکی و نور گاهی اوقات مشکل را حل می کند.و سایر کودکان ممکن است در این زمینه به کمک و پشتیبانی بیشتری نیاز داشته باشند. از خوابیدن در کنار فرزند خود نترسید و او را به رختخواب خود دعوت نکنید ، بگذارید درب او را نیمه باز بگذارد ، مطمئن شوید که شب ده بار در کمد کسی نیست ، برای سیصدمین بار بگویید که نخواهید به دختر یا پسر کوچک خود توهین کنید. تحمل همه این آیین ها برای بزرگسالان دشوار است ، اما کنار آمدن با وحشت در مقابل تاریکی و بی دفاع برای کودکان بسیار دشوارتر است - این همیشه به خاطر سپردن است.
5- والدین باید یک قانون مشخص داشته باشند - هرگز کودک را با حبس کردن او در یک اتاق تاریک یا کمد مجازات نکنید. و حتی بسیاری از وقت استراحت های شناخته شده در یک اتاق جداگانه باید در این سن رد شوند. بزرگسالان به سرعت قدرت تأثیر چنین مجازات هایی را می بینند ، اما همیشه قدرت پیامدهای آن را درک نمی کنند: تشدید ترس ، وحشت ، لکنت و حرکات عصبی.
6. سه تا پنج سالگی دوره ای است که می توان با ترس و خلاقیت کار با ترس را انجام داد. کودکان در این زمان به هر بازی پاسخ می دهند. ترس ها را با هم ترسیم کنید ، با پلاستلین مجسمه سازی کنید ، به آنها نام دهید ، با آنها بازی کنید ، آنها را رام کنید ، با کودک خود از آنها مراقبت کنید. به جای داستان های "ترسناک" با داستان های افسانه ای خود همراه باشید - اجازه دهید کودک گزینه هایی برای تحولات مختلف رویدادها داشته باشد.