"وارد نشو ، نمی دانی چگونه." چند بار چنین کلماتی در زمین های بازی شنیده می شود. هر روانشناسی با شنیدن این حرف فقط لرزید. و اگر کودک دائما متوقف شود چگونه دوچرخه سواری ، بالا رفتن از دیوار سوئدی یا اسکوتر را یاد می گیرد؟! پشت چنین عباراتی ترس والدین یا مادربزرگ ها (حتی بیشتر از آن) از سلامتی کودک نهفته است. به عبارت دیگر ، این از بزرگسالانی که نمی خواهند پسر یا دختر خود را به زندگی مستقل برسانند ، بیش از حد محافظت می کند.
نگرانی مادران و پدران برای زندگی فرزندانشان اگر قبلاً تجربه جراحات جدی داشته باشند ، بیشتر می شود. البته همه در کودکی استخوان خود را نمی شکنند یا دچار ضربه مغزی می شوند. اما کاملاً یک نفر وجود ندارد که در هنگام تسلط بر مهارت جدید ، زانوهایش را نپارد یا کبود شود. اما والدین این موضوع را فراموش می کنند یا می خواهند از بچه های خود در برابر همه چیز محافظت کنند.
… او عادت می کند که خودش را ضعیف و ناتوان تصور کند. کودک منتظر خواهد ماند تا از نردبان خارج شود یا کمک کند. و اگر بزرگسالان در اطراف نباشند ، او از آنجا پرواز خواهد کرد. در روانشناسی ، این پدیده نام خاص خود را دارد - سندرم درماندگی آموخته شده. فرد یاد می گیرد ضعیف و وابسته باشد. به راحتی می توان تصور کرد که یک فرد در بزرگسالی با یک سندرم مشابه چقدر سخت است.
کنجکاوی افراد قوی ترین عامل رشد آنها است. دیر یا زود ، کودک هنوز روی دوچرخه می نشیند یا از جایی که ممنوع است صعود می کند. میوه ممنوع شیرین شناخته شده است. در عین حال ، این فرمول به وضوح در مغز کودک ثابت می شود که او وابسته ، ناتوان است و فرصتی برای یادگیری چیزی ندارد. در نتیجه یادگیری منتظر نمانید. چنین تلاشهایی غالباً با جراحات ، یعنی دقیقاً همان چیزی که بزرگسالان از آن می ترسند ، خاتمه می یابد.
برای شروع ، این واقعیت مهم است که من ، به عنوان یک والدین ، از رشد فرزندم جلوگیری می کنم و او را در اقدامات جدید متوقف می کنم. آنها همه چیز را به تدریج یاد می گیرند. هیچ کس (به جز افراد با استعداد) همه چیز را یک باره یاد نمی گیرد. بهتر است ترس خود را از سلامتی کودک در قالب یک مجوز با محدودیت بیان کنید:
در این حالت ، منطقه استقلال باید به تدریج افزایش یابد: به عنوان مثال. مهم است که به کودک اجازه دهید "کبودی ها و برجستگی های خود را" در شرایط ایمن قابل قبول پر کند. بگذارید بهتر خراشیده شود و درک کند که چگونه حرکات را به درستی انجام دهد تا اینکه بعدا به او آسیب برساند.
هر پدر و مادری باید این واقعیت را تحمل کند که کودک به تدریج دور می شود. فاصله او و مادرش دائماً در حال افزایش است. یک بزرگسال هر دقیقه برای کودک حیاتی است ، اما یک نوجوان فقط بعضی اوقات عصرها این کار را انجام می دهد. برای اینکه کودک سالم و کنجکاو رشد کند ، باید به او کمک کنید تا به تدریج و در زمان مناسب استقلال پیدا کند.