عاشقانه کورکورانه به معنای تجربه این احساس علی رغم همه چیز است. نمونه های بسیار زیادی از این عشق وجود دارد ، می توان آن را بین والدین و فرزندان ، یک زن و مرد ، اقوام و حتی دوستان مشاهده کرد.
عشق کور: نمونه هایی از تجلی آن ، حق وجود
عشق کور احساسی است که علی رغم همه چیز زندگی می کند. هدف عشق می تواند اشکالات ، رذایل و موارد مختلف مختلفی داشته باشد ، اما با این وجود کسی احساس شدیدی نسبت به او دارد. به عنوان مثال ، یک زن شوهر مست خود را بسیار دوست دارد ، و علی رغم هرگونه مشاجره و ترغیب افراد نزدیک و دوستان ، به زندگی با او ادامه می دهد. او چشمان خود را بر روی تمام نقص های او می بندد ، آنها را نمی بیند یا ترجیح می دهد آنها را متوجه نشود. به دلخواه شما می تواند نمونه های مختلفی داشته باشد: شوهر کورکورانه همسر خود را که او را تقلب می کند دوست دارد ، مادر پسری جنایتکار را دوست دارد ، دختری پدری را که مدتها پیش خانواده اش را ترک کرده بسیار دوست دارد و …
چرا عشق کور وجود دارد؟ احتمالاً به این دلیل است که افرادی که آن را تجربه می کنند بدون هیچ شرطی ، بدون اینکه شرطی برای آن بگذارند ، بدون هیچ شرطی عاشق آن می شوند. شاید کسی فکر کند که عشق کور به نوعی ناقص است: به عنوان مثال ، چگونه می توانید یک شرور بدنام را دوست داشته باشید؟ اینکه شخصی که آن را تجربه می کند از اعتماد به نفس پایینی برخوردار است و نمی تواند منطبق تری برای خود پیدا کند - در مورد عشق کور بین زن و مرد. اما هیچ کس حق قضاوت درباره این احساس را ندارد: هر عشقی ، هر چه که باشد - غیرقابل پاسخ ، ناراضی ، کور ، حق وجود دارد. چرا؟ زیرا به خودی خود یک احساس عالی الهی است. خطوط شاعر اسپانیایی لوپه وگا را بخاطر بسپار: "شما نمی توانید با عشق آزرده شوید".
جنبه های منفی و مثبت عشق کور
اما گاهی اوقات عشق کور واقعاً می تواند بهترین تأثیر را در مورد یک احساس خاص نداشته باشد. به عنوان مثال ، والدین کورکورانه تنها فرزند خود را دوست دارند ، از همان کودکی به او می گویند که او بهترین است ، با تمام وجود او را در برابر مشکلات و نگرانی ها محافظت می کند ، همه کارهای ناشایست او را توجیه می کند. پسر یا دختر آنها در چه نوع فردی بزرگ می شوند؟ آیا او در آینده می تواند روابط عادی با افراد دیگر برقرار کند؟ به احتمال زیاد او قادر نخواهد بود ، از کودکی قربانی عشق کور والدین شود. چنین کودکی ، به احتمال زیاد ، یک خودخواه رشد می کند ، با این ایده هدایت می شود که همه به او بدهی دارند و به او مدیون چیزی هستند.
عشق کور فداکارانه است - شخصی که آن را تجربه می کند اغلب می فهمد کسی که به او هدایت می شود نمی تواند یا احساس متقابل همان قدرت را داشته باشد. بنابراین ، شما باید با آنچه هست کنار بیایید. عشق کور را می توان یک احساس غیرقابل پاسخ ، تجربه شده ، علی رغم عدم علاقه متقابل ، نامید.
اما عشق کور همچنین می تواند معجزه کند. به عنوان مثال ، شخصی لج کرد ، در زندان به سرانجام رسید ، چندین سال را در آن گذراند ، به همه چیز پی برد و تصمیم گرفت زندگی جدیدی را آغاز کند. او که خود را آزاد کرده بود ، عمدتا به این دلیل بود که همسری دوست داشتنی در انتظار او بود و می توانست این کار را انجام دهد. او دقیقاً به این دلیل توانست کسی به زندگی عادی خود برگردد که کسی به او ایمان آورد ، حتی وقتی همه از دوستان دور شدند - دوستان ، آشنایان ، بستگان. پدران مقدس گفتند ، عشق همه چیز را پوشش می دهد ، و این واقعاً چنین است.
بنابراین آیا حفظ ، حفظ این احساس ارزش آن را دارد که در حالی که عشق کور را تجربه می کنید؟ یا بهتر است سعی کنید از شر آن خلاص شوید؟ همه چیز به شرایط خاص بستگی دارد. اگر احساس می کنید که عشق شما می تواند یک شخص را نجات دهد ، باعث الهام بخشیدن و بهتر شدن او می شود - عشق! اگر نگران هستید که ممکن است احساس شما صدمه ببیند ، به این فکر کنید که چگونه راه درست را پیدا کنید. شاید شما باید در نگرش خود نسبت به این شخص تجدید نظر کنید و به او آزادی دهید - به خصوص اگر عشق شما به وضوح بر او سنگینی می کند.