در اینجا او مرحله جدیدی از زندگی کل خانواده است - کودک به مدرسه می رود! اما مسئولیت ها و مهارت های جدید نگرانی ها و تجربیات جدیدی را به همراه دارد که باید مورد توجه قرار گیرند.
در سن هفت سالگی ، کودک به مدرسه می رود و این اثر بزرگی در خودآگاهی او می گذارد. او به "عضوی از جامعه" واقعی تبدیل می شود ، برای انجام هنجارها ، تعهدات تلاش می کند ، احساس وظیفه در او متولد می شود - احساس مسئولیت اجتماعی شکل می گیرد. بیشتر ترسهای کودکان بین هفت تا یازده سالگی مربوط به تجربه نبودن شخصی است که مورد احترام ، خوش صحبت و احترام باشد. این امر همچنین شامل ترس از اشتباه ، پاسخ دادن در تخته سیاه ، احساس گناه نسبت به اعمالی است كه توسط والدین و جامعه محكوم می شود.
علاوه بر این ، در این سن ، ترس از هر چیز دنیوی و غیر معمول شروع به یک مکان بزرگ می کند: خون آشام ها ، اسکلت ها ، بیگانگان ، "نیروهای تاریک". کودک همزمان می ترسد و جادو می شود و همه چیز را که هنوز نمی تواند توضیح دهد با آهنربا جذب می کند.
نکات عملی:
1. برای کودک در این سن ، شرایط "دو استاندارد" و دستورالعمل های نامشخص بسیار دردناک است. سعی کنید قوانین رفتاری را توضیح دهید و خواسته ها را تا حد ممکن روشن و ساده مطرح کنید. این زمان خوبی برای گفتن "در مورد زندگی" است ، در مورد هنجارهای اخلاقی ، کودکان اکنون مانند اسفنج جذب زیادی می کنند. اما تاکنون ارزش آن را ندارد که بیش از حد فلسفه و اخلاقی کنیم. کودک را با بازتاب های طولانی و دشوار که همیشه روی شانه نیستند ، حتی برای بزرگسالان حتی بیشتر نترسانید.
2. به فرزند خود فرصت اشتباه دهید. اصلی ترین چیزی که او باید در این سن یاد بگیرد این است که همه اشتباه می کنند ، همه حق چنین کاری را دارند. چیز دیگری مهم است - یاد بگیرید که چگونه اشتباهات خود را اصلاح کنید.
3. چنین ترسهایی با گذشت زمان به خودی خود عبور می کنند. تلاش های غیر ماهرانه برای رفتار در جامعه به تدریج به مهارت های پایدار تبدیل می شود. اما برای این امر ، حمایت از بزرگسالان و افزایش تدریجی اعتماد به نفس بسیار مهم است.
4- درمورد ترس از دنیای دیگر ، هرچه کودک بیش از حد مستعد باشد ، نسبت به این ترس حساس تر است. شاید برای برخی از کودکان ، ممنوعیت تماشای چنین فیلم ها ، برنامه ها ، خواندن "داستان های ترسناک" بهترین پیشگیری باشد.
5. در موارد دیگر ، برعکس ، می توانید در کنار کودکان بازی کنید ، داستان ها ، تأملات خود را در مورد این موضوع بگویید. ایجاد تعادل در اینجا مهم است: نشان دادن این که این همه دنیا می تواند بخشی از زندگی ما باشد ، اما آنقدرها هم که به نظر می رسد ترسناک و ناشناخته نیست. نشان دادن نگرش آسان و مطمئن نسبت به عرفان حائز اهمیت است.
6. اگر ترس وسواس بیشتری پیدا می کند ، برنامه هایی درباره نحوه ساخت فیلم های ترسناک تماشا کنید - نشان دهید که اینها همه بازیگران و مجموعه های معمولی هستند. اطلاعاتی درباره نویسندگان "داستان های ترسناک" بیابید - به کودک بگویید که همه این کتاب ها توسط مردم عادی نوشته شده است. در مورد چگونگی ترس از "ورقهای سیاه و چشمهای سبز" در دوران کودکی خود بگویید و وقتی بزرگتر شدید ، فهمیدید که هیچ یک از اینها واقعاً وجود ندارد.