کنار آمدن پدرت

کنار آمدن پدرت
کنار آمدن پدرت

تصویری: کنار آمدن پدرت

تصویری: کنار آمدن پدرت
تصویری: کنار آمدن با درد از دست دادن والدین - دکتر آزیتا ساعیان 2024, نوامبر
Anonim

طلاق در خانواده ای با فرزندان نه تنها به همسران سابق آسیب می رساند. همه در این روند ناخوشایند دخیل هستند: مادربزرگ ها و پدربزرگ ها و از همه مهمتر کودکان. فقط به دلیل سن آنها کنار آمدن با شرایط دشوار است و در بزرگسالان جستجوی حمایت در این دوره بی فایده است.

کنار آمدن پدرت
کنار آمدن پدرت

بدترین چیز هنگام از هم پاشیدن یک خانواده یک بار مرفه ، ناشناخته است. ترس از ناشناخته است که کودکان را در هر سنی می ترساند. در خانواده های نادر ، هنگام طلاق ، والدین این شهامت را دارند که صریحاً با فرزندانشان صحبت کنند و شرایط را توضیح دهند. در بیشتر مواقع ، کودکان با یک تحقق همراه هستند. و حتی بدتر ، وقتی پدر بی سر و صدا و بدون خداحافظی از "میدان جنگ" خارج می شود. خانواده که اکنون بسیار اندک است ، زندگی جدیدی را آغاز می کنند. و کودک همیشه جایگاه خود را در او درک نمی کند. اگر اوایل آنها آخر هفته خانوادگی داشتند ، حالا مادر در خودش بسته است و وقت کمی را به بچه ها اختصاص می دهد. یا برعکس ، او با اشتیاق مراقبت از کودکان را شروع می کند ، به دنبال دلجویی در آنها می رود یا احساس گناه را در مقابل آنها صاف می کند. از طرف دیگر ، یک کودک فقط می تواند با چنین رفتار خشن ترسیده باشد. او چه احساسی دارد؟ ترس ، عدم اطمینان ، ناامیدی ، عصبانیت و از همه مهمتر احساس گناه.

آیا می توانید از عهده این کار برآیید و والدین خود را ببخشید؟ می توان. لازم است؟ برای خود کودک لازم است. کودک در چنین شرایطی باید درک کند که حق ابراز احساسات خود را دارد. او حق دارد به پدر و مادرش آنچه او را نگران می کند بگوید ، حتی او را به چیزی متهم کند. اما والدین نیز باید صریح با او رفتار کنند. البته این صراحت نباید آسیب زا باشد. نیازی نیست که به فرزندان بگویید دلیل طلاق این است که پدر با مادر بی رحمانه است یا مدت طولانی خانواده دیگری دارد. و حتی بیشتر از این که یکدیگر را به خاطر همه گناهان در مقابل کودکان سرزنش نکنیم. دلیل خنثی برای جدایی خود پیدا کنید.

کودک حق دارد از والدین خود عصبانی شود. بله ، او آنها را ملک خود می داند ، اما آنها ناگهان بدون س askingال از او چنین تصمیم جدی گرفتند. او به یک جهان آشنا ، راحت ، تضمین های امنیتی نیاز دارد. و این خودخواهی نیست ، بلکه واکنشی کاملاً قابل درک برای ترک منطقه راحتی است. و اگر تغییرات اضافی در خانواده (جابجایی ، پایین آمدن سطح زندگی ، مدرسه جدید) رخ دهد ، واکنش می تواند غیر قابل پیش بینی ترین باشد. اما کاملاً موجه است. چرا بزرگسالان معتقدند کودک حق ابراز احساسات را ندارد ، حق مطالبه چیزی را ندارد. انزوا از خود ، به ویژه در بزرگسالان ، می تواند منجر به از هم گسیختگی کامل روابط درون خانوادگی شود. کودک می خواهد جیغ بزند ، والدین را به خاطر همه شکست هایشان سرزنش کند ، حق دارد. اما مادر و پدر هر دو باید نسبت به چنین احساسی واکنش کافی نشان دهند. نه برای ترساندن ، نه برای تهدید ، بلکه برای درک. این بسیار دشوار است ، اما شما باید خود را جای کودک بگذارید. شما الان درد دارید اما او چه حسی دارد؟ او هنوز نمی داند چگونه با احساسات کنار بیاید ، کل شرایط را درک نمی کند.

وقتی کودک به جای تظاهرات آشکار احساسات ، غوطه ور شود ، بدتر است. گناه اغلب علت این بیماری است. بله ، کودک خودش را مقصر می داند که مادر و پدر دیگر با هم زندگی نمی کنند. معمولاً کودکان خردسال 5 تا 10 ساله تحت چنین تجربیاتی قرار می گیرند. در این دوره ممکن است روان رنجوری ها ، بیماری های روان تنی و کابوس ها دیده شود. تا زمانی که چنین کودکانی نتوانند راه های تسکین عاطفی پیدا کنند ، آنها به والدین خود اعتماد می کنند ، از آنها محافظت و کمک می کنند. و در پاسخ آنها دریافت می کنند: "شما هنوز کوچک هستید!". اما دقیقاً به دلیل کوچک بودن او ، باید به او کمک کنید تا خود را با شرایط جدید سازگار کند. بزرگسالان باید یاد بگیرند که مانند بزرگسالان رفتار کنند و گاهی اوقات آنها از دید کودک رفتار می کنند. در یک شرایط بحرانی و استرس زا ، سطح احساسی متفاوتی می خواهید ، می خواهید از مشکل دور شوید. و والدین ، از آن بی خبر ، برخی از نگرانی های خود را بر روی شانه های کودک قرار می دهند. اما چنین باری فراتر از توان اوست. او می خواهد این منفی را دور بیندازد ، و روش های مختلفی را انتخاب می کند. و "پینگ پنگ" احساسی کودک با بزرگسال آغاز می شود.فقط والدین می توانند این بازی را متوقف کنند ، شرایط را بپذیرند ، کودک خود را درک کنند و دیگر انتظار عشق بی قید و شرط از او را نداشته باشند.

توصیه شده: