تقاضا برای روانشناسی تجربی با ظهور روانشناسی به همین ترتیب بوجود آمد. از آنجا که هر نظریه ای به تأیید آزمایشی نیاز دارد ، تحقیق نیز لازم است.
دستورالعمل ها
مرحله 1
تقریباً اخیراً ، فقط در قرن نوزدهم ، به عنوان شاخه ای جداگانه از علم برجسته شد. پس از آن بود که روانشناسی به مطالعه حوزه حسی انسان - احساسات ، ادراکات ، واکنشهای موقتی - علاقه مند شد.
گام 2
بنیانگذار روانشناسی تجربی ، دانشمند آلمانی ، ویلهلم وونت بود. به سرپرستی وی بود که اولین آزمایشگاه روانشناسی جهان با دستگاهها و دستگاههای ویژه به بهره برداری رسید. استفاده از آزمایشگاه انتقال از تحقیق توصیفی کیفی به تحقیقات کمی بسیار دقیق است. روش درون نگری ، روش تحقیق روانشناختی را با روش آزمایشی کنار گذاشت.
مرحله 3
در ابتدا ، روانشناسی تجربی فقط به توسعه یک آزمایش روان-فیزیولوژیک مربوط بود. اما با گذشت زمان ، به یک شاخه علمی تبدیل شده است که بسیاری از روشهای تحقیق در همه زمینه های روانشناسی را پوشش می دهد. علاوه بر این ، او نه تنها روش ها را طبقه بندی می کند ، بلکه آنها را نیز مطالعه و توسعه می دهد.
مرحله 4
بنابراین ، روانشناسی تجربی یک رشته علمی است که به مسئله تحقیقات روانشناسی می پردازد. این رشته علمی سه وظیفه دارد:
• ایجاد روشهای تحقیق کافی ؛
• ایجاد یک اصل برای سازماندهی تحقیقات تجربی.
• ایجاد روشهای علمی اندازه گیری روانشناختی.
مرحله 5
روش روانشناسی تجربی بر اساس اصول زیر است:
• اصل جبرگرایی (تمام پدیده های ذهنی به تعامل ارگانیسم با محیط بستگی دارد).
• اصل عینیت (هدف تحقیق مستقل از تحقیق است).
• اصل وحدت جسمی و روانی (روانی و جسمی به نوعی یک وحدت است) ؛
• اصل رشد (روان انسان نتیجه رشد آن در گیاه شناسی و آنتوژنز است) ؛
• اصل وحدت آگاهی و فعالیت (مطالعه جداگانه رفتار ، شعور و شخصیت غیرممکن است. آنها به هم پیوسته اند).
• اصل جعل پذیری (امکان رد نظریه با تنظیم نوع احتمالی آزمایش).
• اصل ساختاری سیستمی (فرآیندهای ذهنی باید به عنوان پدیده های انتگرال مورد مطالعه قرار گیرند).
مرحله 6
در آغاز ، تمام دستاوردهای روانشناسی تجربی ماهیتی کاملاً آکادمیک داشت و آنها را با هدف استفاده از نتایج به دست آمده در عمل برای معالجه بیماران ، هدف قرار ندادند. اما با گذشت زمان ، استفاده از آنها در بسیاری از زمینه ها شروع شد - از آموزش پیش دبستانی گرفته تا فضانوردی.