در یک عروسی شاد و پر سر و صدا ، آنها "تازه" را برای عروس تازه فریاد می کشند ، عروس فریبنده را تحسین می کنند و خوشبختی جوان را کمی غبطه می خورند. اما گاهی اوقات ، بعد از دو یا سه سال ، یک زوج زیبا و خوشبخت از هم جدا می شوند. افسوس که با گذشت زمان ، احساسات جادویی شادی ، بالابردگی ، صمیمیت و لطافت به تدریج از بین می رود. عشقی که زندگی را پر از خوشبختی کرد کجا می رود؟
یک جمله می گوید: "عشق سه سال زندگی می کند." اما در واقع ، این عشق نیست ، بلکه علاقه ای است که می تواند به تنهایی خود را ته نشین کند. اگر رابطه فقط مبتنی بر رابطه جنسی و جذب باشد ، به احتمال زیاد ، پس از رضایت از علاقه (و تضعیف آن) ، زن و شوهر از هم جدا می شوند. عشق واقعی با بنیادی محکم تر از رابطه جنسی آغاز می شود. هنگامی که افراد با احترام و احترام با یکدیگر رفتار می کنند ، و عزیز خود را فقط به عنوان یک منبع لذت و احساسات دلپذیر در نظر نمی گیرند ، در این صورت آنها فرصتی برای ذوب شدن عشق را در عشق و دوستی عمیق دارند ، زمانی که حتی نقص یا عجیب و غریب جدا نمی شود ، اما عوامل پیوندی فقط در مواردی ایجاد می شود که هر دو "اهدا کننده" باشند ، نه فقط "گیرنده". متأسفانه ، بسیاری از افراد ، به ویژه در جوانی ، خرد ندارند که به آنها امکان می دهد احساسات خود را حفظ کنند. و در اولین مشکلات ، بسیاری از عاشقان عقب نشینی می کنند ، سازش نمی کنند ، اول از همه "من" خود را می بینند و به حفظ عشق فکر نمی کنند. در واقع ، احساسات همیشه از بین نمی روند ، آنها فقط تغییر می کنند - خشن اشتیاق به لطافت عمیق ، تازگی به عادت های خانوادگی و جاذبه پرشور به دلبستگی در منزل تبدیل می شود. فقط این که همه آماده نیستند تا از مرحله اول مسمومیت عشق به سمت جریان آرام آن حرکت کنند ، و این قابل درک است - بالاخره ، نگه داشتن این نوار بالا همیشه سخت است زیرا همه احساسات در تنش دلپذیر و مهیج قرار دارند. وقتی جذابیت ماه ها یا سال های اول از بین می رود ، وقتی شعر با نثر زندگی جایگزین می شود ، وجود بسیاری از افراد غیرقابل تحمل می شود ، حل مشکلات روزمره - شستن ظرف ها ، توزیع بودجه ، نظافت ، خریدهای هفتگی و غیره. و سپس عاشقان سابق تصمیم می گیرند که عشق از بین رفته است. و او واقعاً می رود.