آنچه در نوجوانی منجر به کنترل و ولایت می شود

فهرست مطالب:

آنچه در نوجوانی منجر به کنترل و ولایت می شود
آنچه در نوجوانی منجر به کنترل و ولایت می شود

تصویری: آنچه در نوجوانی منجر به کنترل و ولایت می شود

تصویری: آنچه در نوجوانی منجر به کنترل و ولایت می شود
تصویری: خود ارضایی در نوجوانان 2024, نوامبر
Anonim

بسیاری از والدین پذیرفتن این واقعیت که یک نوجوان کودک کمی نیست ، بسیار دشوار است ، او نظر خودش را دارد ، نگاه خودش را به زندگی دارد. تلاش برای کنترل بیش از حد ، افزایش ولایت در این سن می تواند عواقب بسیار منفی به دنبال داشته باشد.

آنچه در نوجوانی منجر به کنترل و ولایت می شود
آنچه در نوجوانی منجر به کنترل و ولایت می شود

تمایل به کنترل کامل بر کودک و زندگی او ممکن است نتیجه اضطراب درونی شخصی و ترس والدین باشد. دلیل دیگر این است که کنترل نوعی ولایت و مراقبت منحرف است. در بعضی موارد ، افزایش کنترل ممکن است مناسب باشد ، بستگی به شرایط دارد. با این حال ، وقتی نوبت به کنترل زندگی یک نوجوان می رسد ، سناریوی توسعه وقایع بعدی می تواند غیر قابل پیش بینی باشد. دو نتیجه حیاتی برای نتیجه کنترل والدین در زندگی یک نوجوان وجود دارد. و هر دو نور کاملاً منفی دارند.

نوجوان احساس بزرگسالی می کند و از بسیاری جهات یک شخصیت شکل گرفته است. این کودکی نیست که نظر یا دیدگاه خودش را درباره هر موقعیتی نداشته باشد. در دوران نوجوانی ، فرد یاد می گیرد با افراد کاملاً متفاوتی ارتباط برقرار کند ، به دنبال خود است ، با مشکلات زیادی روبرو می شود که ممکن است برای والدین احمقانه به نظر برسد ، اما برای یک نوجوان وزن جدی دارد. در این سن ، یک کودک بزرگتر به آزادی بیشتری نیاز دارد. او می خواهد والدینش حقوق او را به رسمیت بشناسند و اجازه تصمیم گیری به او دهند. در عین حال ، در موارد نادر ، اگر والدین رفتار نامناسبی نسبت به او داشته باشند ، نوجوان نسبت به پدر و مادر خود تمایل منفی دارد. نتیجه تلاش برای کنترل کامل والدین بر یک نوجوان چه نتیجه ای می تواند داشته باشد؟

نتیجه اول: کودک سرکش

کنترل ، سرپرستی و افزایش توجه به زندگی - خصوصاً شخصی ، خصوصی - یک نوجوان می تواند در مسئله ای به مشکل جدی تبدیل شود که نوجوان از کودکی شخصیتی کاملاً قوی ، سرسخت یا حتی سرکش داشته باشد. اگر چنین کودکی با تلاش برای تربیت دقیق و کنترل کامل هر قدم خود روبرو شود ، شروع به درک والدین خود به عنوان دشمن می کند. تمام کلمات والدین به عنوان تمایل به آسیب زدن در نظر گرفته می شوند. به ویژه به نوجوانان دشوار باید آزادی عمل داده شود ، اما آنها همچنین نیاز به توجه والدین دارند ، اما نه سرزده و نه به شکل فرزندپروری سختگیرانه.

اگر یک نوجوان احساس کند که مادر و پدر در تلاشند تا هر قدم او را کنترل کنند ، آنها فقط توصیه نمی کنند ، بلکه اصرار می کنند و نظر خود را تحمیل می کنند ، کودک "با تناقض" شروع به کار می کند. او درخواست ها را برآورده می کند ، همه چیز را زیر و رو می کند تمایل به اعتراض یک ویژگی معمول در دوره نوجوانی است. اگر والدین به تنهایی نوعی "محیط خصمانه" ایجاد کنند ، نوجوان تلاش برای کنترل خود را متوقف می کند.

عصیان و اعتراض درونی نسبت به حضانت و کنترل در دوران بلوغ می تواند منجر به موارد زیر شود:

  • افت عملکرد مدرسه ؛
  • به درگیری های مداوم در خانواده ؛
  • سرگرمی های عجیب ، خطرناک یا مشکوک یک نوجوان ؛
  • به شرکت ها و دوستان مشکوک.
  • به ویژه در موارد شدید ، همه چیز می تواند در دوره نوجوانی به یک توهین گرایی کوچک ، اعتیاد به الکل و سیگار تبدیل شود.
  • به انزوا ، رازداری کودک ؛
  • از دست دادن اعتماد به نفس در نوجوان در رابطه با والدین و غیره.

نتیجه کنترل کامل در شرایط چنین وضعیتی تا حد زیادی به شرایطی که نوجوان را احاطه کرده است ، به انبار شخصیت وی و نمونه هایی که او جلوی چشمانش می بیند ، بستگی دارد. در نوجوانی ، کودکان تمایل دارند بت های خود را انتخاب کنند ، تا با هر کسی برابر شوند. در بعضی موارد ، بت ها و شخصیت های اقتدار می توانند از شخصیت های مثبت دور باشند.

فراموش نکنید که در سنین نوجوانی است که سایکوپاتی های احتمالی می توانند به وضوح خود را احساس کنند ، لهجه های شخصیت ، دوباره روشن تر می شوند. نوجوان کنترل ضعیفی بر افکار خود دارد ، آنچه را که می گوید ضعیف فیلتر می کند و در مدیریت احساسات مشکل دارد. او ممکن است مایل به آسیب رساندن نباشد ، اما در یک حالت شور ، عصبانیت بیش از حد ، پرخاشگری یا کینه نسبت به والدینش ، یک نوجوان قادر به رفتار نامناسب است ، به یک تحریک کننده درگیری شدید تبدیل می شود.

نتیجه دوم: شخصیت وابسته

نسخه دوم توسعه منفی رویدادها در برابر کنترل کامل و مراقبت بیش از حد والدین از نوجوان ، به نظر می رسد کودک بتدریج به فردی کاملا فرومایه ، عقب نشسته و گمشده تبدیل می شود. والدین با آرزوی محافظت از کودک خود در برابر دنیا ، کنترل و بررسی هر مرحله از کودک ، ناخودآگاه عدم اطمینان کامل را در او پرورش می دهند ، عزت نفس کودک را خراب می کنند و بر رشد استقلال تأثیر منفی می گذارند.

كودكانی كه از كودكی با یك شخصیت لطیف متمایز می شدند ، كه چنین خصلتی مانند گزاره ای در آنها غالب است ، بیشتر تمایل دارند كه "تحت كنترل والدین خود" غار بزنند. اگر چنین کودک بالغی مادر یا پدر اقتدارگرا داشته باشد ، اوضاع چندین برابر می شود. چنین نوجوانانی ، حتی با تمایل درونی زیاد ، قادر به مقابله با آن نیستند. برای آنها راحت تر است که همه آنچه پدر و مادرشان می گویند فروتنانه بپذیرند ، کینه ، ترس و احساسات دیگر را در خود پنهان کنند و سکوت کنند.

با کنترل بیش از حد نوجوانی که با اراده نیست ، می توانید اطمینان حاصل کنید که کودک همیشه آنجا خواهد بود. او مطیع و ساکت خواهد بود ، با شرکت بد تماس نخواهد گرفت ، سعی خواهد کرد به طور فعال مطالعه کند و فقط نمرات خوب را به ارمغان بیاورد. با این حال ، برای رشد شخصی یک نوجوان ، این وضعیت نقش منفی دارد.

یک سناریوی مشابه از توسعه رویدادها می تواند منجر به چه مواردی شود:

  • کودک در تیم مدرسه اخراج خواهد شد ، تعامل با همکلاسی ها و معلمان برای او دشوار خواهد بود.
  • یک نوجوان کاملاً وابسته خواهد بود و هر تصمیمی را به دست والدینش می سپارد ؛ در سنین بالاتر ، چنین ویژگی شخصیتی تأثیر منفی زیادی بر زندگی خواهد داشت.
  • انزوا ، عقب نشینی به درون خود و دنیای خود اساس زندگی یک نوجوان قرار خواهد گرفت ، در حالی که احساسات و تجربیات منفی با هدف والدین در درون او جمع می شود ، اما چنین کودکی به سادگی قادر به ادعا نیست.
  • کنترل و فشار مداوم ، سرپرستی بیش از حد می تواند بیماری های مختلف روانی را در دوران نوجوانی تحریک کند ، از سردردهای مداوم و حتی پس از سرماخوردگی پیش پا افتاده با عوارض مختلف.
  • بسیاری از موضوعات معمولی نوجوان می توانند عبور کنند ، اما در آینده آنها به زندگی یک بزرگسال باز می گردند ، و این همیشه مناسب نیست و ممکن است همیشه به نتیجه مثبت منجر نشود.
  • به عنوان یک قاعده ، نوجوانانی که والدین آنها بسیار تحت مراقبت و کنترل قرار می گرفتند ، در بزرگسالی قرار می گیرند ، "ریف ریف" می شوند ، همه کار خود را می کنند. چنین افرادی تمایل بسیار زیادی به ریسک پذیری دارند ، در حالی که به آنها آموزش داده نمی شود که مسئولیت اعمال و اعمال خود را بپذیرند.

والدین با تلاش برای دوست ماندن با کودک بزرگ ، باید زیاد از حد دور نشوند. آزادی بیشتر به کودک ممکن است بسیار دشوار باشد ، اما ضروری است. در غیر این صورت ، نتیجه کنترل کامل بر یک نوجوان می تواند عواقب ناخوشایندی از جمله برای رشد خود کودک به دنبال داشته باشد.

توصیه شده: