وقتی زنی با خوشبختی ازدواج می کند ، حتی فکرش را هم نمی کند که شوهرش می تواند خانواده را ترک کند. و اگر ناگهان به ذهنش خطور کند ، همسرش فوراً او را بدرقه می کند و فکر می کند: "این ممکن است برای هر کسی اتفاق بیفتد ، اما برای من نه ، زیرا همه چیز برای ما خیلی خوب است!" پس چرا مردان خانواده های به ظاهر مرفه را ترک می کنند؟
دستورالعمل ها
مرحله 1
از زمان های بسیار قدیم این رسم تبدیل شده است که نقش ها در خانواده به وضوح مشخص می شود: مرد نان آور و نان آور خانه است ، زن نگهبان کوره است. اکنون اغلب این زن است که سهم اصلی را در بودجه خانواده دارد. و در این حالت ، مرد ناراحتی شدید اخلاقی را تجربه می کند. او می تواند هر چقدر می خواهد به خودش بگوید که روزگار تغییر کرده است ، هیچ چیز قابل اعتراضی در این نیست ، اما با این وجود ، در اعماق روح او ، احساس گناه و دلخوری را تجربه خواهد کرد. افسوس ، چنین خانواده ای در معرض خطر است. و گاهی اوقات ، برای شکستن سخنان عجولانه همسر ، سرزنش او: "مرد ، تو روی گردن یک زن نشسته ای!" همسر می تواند در داغ لحظه ای ، با شور و اشتیاق این حرف را بزند و بلافاصله فراموش کند. و برای یک مرد "آخرین نی" خواهد بود.
گام 2
جدایی به اندازه کافی عجیب و غریب به دلیل عشق شدید همسرش ممکن است اتفاق بیفتد. اگر به شکل ولایت بیش از حد و سرزده درآید. همسر بهترین ها را می خواهد! و گاهی اوقات خود او متوجه نمی شود که همسر خود را با مراقبت ، دستورالعمل ها ، دستورالعمل های گزاف "خفه" می کند ، و کنترل هر مرحله ، از جمله در مقابل غریبه ها ، قرار دادن او در یک موقعیت کاملا احمقانه است. حتی آرام ترین و مهارترین مرد ، دیر یا زود ، واقعاً می تواند او را عصبانی کند.
مرحله 3
دلیل دیگر این است که همسران به هیچ وجه نمی توانند در زندگی صمیمی خود به هماهنگی برسند. به عنوان مثال ، به دلیل تفاوت شدید مزاج ها ، در ایده هایی که در رختخواب مجاز است و چه چیزی نیست. اگر مثلاً همسری متواضع ، ذاتاً خجالتی باشد و حتی تربیت خالصانه ای هم داشته باشد ، او حتی صمیمانه عاشق شوهرش است ، می تواند رابطه جنسی را دقیقاً به عنوان وظایف زناشویی در نظر بگیرد ، که به هیچ وجه به استحکام خانواده کمک نمی کند. اگر در چنین خانواده ای مردی به رابطه جنسی در رابطه بسیار اهمیت دهد ، دیر یا زود ممکن است شروع به جستجوی رضایت در کنار خود کند.
مرحله 4
دلیل آن ممکن است عدم تطابق در سلیقه و عادات باشد. به عنوان مثال ، شوهر عاشق شبهای آرام و آرام در کنار خانواده است ، در حالی که زن نمی تواند زندگی را بدون مهمانی های پر سر و صدا تصور کند ، او دوست دارد شرکت هایی را به خانه بیاورد. اگر سازش قابل قبول متقابل پیدا نشود ، سرانجام شوهر از این کار خسته می شود تا جایی که ممکن است در را محکم بکشد.