اصولاً کودکان ساکت دارای شخصیتی بسیار قوی با اراده ای آهنین و لجبازی هستند و ضعیف نیستند ، همانطور که به نظر می رسد. فقط به این فکر کنید که چه کنترل و شخصیت خاصی کودکانه باید داشته باشید تا دهان خود را در جمع باز نکنید. با همه اینها ، ساکت ها بسیار توجه هستند و خیلی بیشتر از بچه های دیگر درک می کنند.
مواردی وجود دارد که سکوت در تأکید بر مردم به دلیل غرور زخمی است. به عنوان مثال ، کودک برخی حروف یا لکنت را تلفظ نمی کند. اگر در همان زمان او از عقل بالایی برخوردار باشد ، پس معلوم می شود که این یک شرایط بسیار آسیب زا است و کودک ترجیح می دهد سکوت کند تا اینکه نادرست صحبت کند یا مثل همه کودکان نباشد.
اما در بیشتر مواقع ، کودک به سادگی دلایل عینی برای توهین ندارد (این همان چیزی است که تمایل به صحبت کردن نیست). کودک می تواند به طور عادی صحبت کند ، جهان را به اندازه کافی درک کند. سپس ما در حال حاضر نه در مورد آتوسما (بیماری غوطه وری کامل در خود) ، نه در مورد عقب ماندگی ذهنی ، و نه در مورد آسیب روانی صحبت می کنیم. این به احتمال زیاد یک تمایل بیمارگونه برای رهبری است. کودک می خواهد سلطنت کند و فرماندهی کند ، اما با ارزیابی قدرت خود متوجه می شود که او فقط مالک خانواده اش است. اگرچه بزرگسالان دیگر اغلب توجه بیشتری نشان می دهند: کسی در حال تلاش برای صحبت است ، اما کسی متاسف است.
اگر کودک دائما ساکت است ، پس باید به رابطه او با مادر نیز توجه کنید ، زیرا او باید دائماً با کودک باشد ، در غیر این صورت کودک ارتباط مستقیم خود با دنیا را از دست می دهد. از یک طرف ، این زندگی مادر را پیچیده می کند ، فضای شخصی او را راحت می کند ، از طرف دیگر مادر از احساس ضرورت و ضرورت راضی است. به همین دلیل مادران باید با اعتیاد دو جانبه مقابله کنند ، بدون این موارد عملاً هیچ شانس مقابله با بی تفاوتی کودکان وجود ندارد.
پس از آن ، شما باید تلاش دیگری کنید - برای بازسازی رابطه خود با کودک. نه تنها در گفتار ، بلکه در عمل نیز به او استقلال دهید. برای انجام این کار ، می توانید کودک را با ظرافت در وضعیت ناامیدی قرار دهید ، در حالی که برای رسیدن به اهداف خود ، به سادگی مجبور خواهد شد که چند کلمه به غیر خود بگویید. به عنوان مثال ، چیزی خریداری نکنید ، بهتر است پول بدهید و آن را برای آب نبات یا بستنی به یک دکه بفرستید. فقط قانع نشوید! اگر او آن را نخواهد ، او بدون شیرینی باقی می ماند. چنین شرایطی باید هر روز ایجاد شود.
البته ، دشوار است که در جایی بزرگسالان با ذهنی سالم که یک کلمه نمی گویند ملاقات کنید. با گذشت زمان ، این توهین از بین می رود ، اما با بالغ شدن موتیست برای برقراری ارتباط با مردم ، روان انسان غیرقابل جبران می شود.