دیر یا زود ، والدین باید این واقعیت را درک کنند که دختر یا پسرشان برای اولین بار احساس عشق کرده اند. هر یک از والدین این واقعیت را تأیید می کنند که عشق اول باید به یک احساس بسیار مبهم نسبت داده شود ، در طی آن کودک آنها برای تحمل چنین احساسی بسیار نگران و بسیار دردناک است.
روابط نوجوانان بین دختران و پسران گاهی بسیار احترام آمیز و تأثیرگذار است و تا پایان روزهای آنها فراموش نمی شود. حتی افراد مسن ، چندین بار ازدواج کرده و بعداً روابط زیادی برقرار کرده اند ، در سالهای رو به زوال با لطافت ، تحسین و اندکی اندک ، احساسات لرزان جوانی خود را با خیال راحت به یاد می آورند.
تجربیات نوجوانان مهمترین ، احساسی ترین و غیر قابل پیش بینی ترین تجربه ها هستند. عشق اول برای همه نیست ، اما اگر نوجوانان هنوز عاشق هم می شوند ، پس آنها کاملاً تسلیم این احساس مرموز می شوند ، همه چیز را فراموش می کنند و به مشکلات دیگری نمی اندیشند. در این حالت ، نقش والدین نشان دادن درایت و درک است. و اگر به دنبال تعصبات ، بی تفاوتی و خودخواهی آنها رابطه کودک را از بین ببرند ، او هرگز این کار را نمی بخشد و علاوه بر این ، تا پایان عمر نسبت به والدین کینه و نفرت خواهد داشت.
نوجوانان همیشه تجربیات خود را با مادران و پدران در میان نمی گذارند ، حتی اگر قبل از آن صراحت کامل بین آنها وجود داشته باشد. عشق اول چیزی بسیار صمیمی و شکننده است که حتی توسط خود عاشقان کاملاً شناخته نشده است. چه چیزی جای تعجب دارد که کودک نمی خواهد در این مورد با غریبه ها صحبت کند ، در حالی که حتی گاهی کلمات برای بیان آن ناشناخته ، ترسناک و منحصر به فرد احساس نمی کنند.
اما پس چگونه افراد نزدیک می توانند بفهمند که کودک بزرگشان دوره دشواری از عشق نوجوانی را پشت سر می گذارد تا بتواند به موقع با مشاوره و پشتیبانی به او کمک کند؟ حتی اگر یک نوجوان تمایل به صراحت با پدر و مادر خود نداشته باشد ، احساسات او با خودانگیختگی کودکانه او را از بین می برد. احساساتی که از لبه می پاشید با چشم غیر مسلح قابل مشاهده است و دیگران می توانند به وضوح تغییراتی را در رفتار یک نوجوان با نگرش توجه نسبت به او مشاهده کنند.