مسائل مربوط به تعارضات بین فرزندان دانش آموز و والدین آنها امروزه به ویژه مورد توجه قرار گرفته است ، زیرا كودكان در واقع بزرگسال می شوند و به والدین خود بستگی دارند و این امر مشكلات زیادی را در برقراری ارتباط بین آنها ایجاد می كند.
در دوره دانشجویی ، مردم ترجیح می دهند وقت خود را با همسالان خود بگذرانند ، بنابراین ارتباطات را با والدین خود تا آنجا که ممکن است تحت فشار قرار دهند. معمولاً تأثیر والدین بر فرزندان دانش آموز بسیار محدود است ، زیرا آنها دیگر مانند گذشته قادر به کنترل زندگی کودک خود نیستند. منشا اصلی چنین مشکلاتی این است که والدین دنیای درونی کودک را درک نمی کنند و در ارزش ها ، احساسات و آرزوهای او اشتباه می کنند.
خیلی اوقات می توانید از پسرتان بشنوید: "آنها اصلاً من را نمی شنوند." والدین نمی خواهند و نمی دانند چگونه به حرف های پسران خود گوش دهند ، و با اعتماد به نفس به تجربه زندگی خود اعتقاد دارند.
والدین ، به یاد داشته باشید که یک پسر دانش آموز ممکن است سه واکنش منفی نسبت به شما داشته باشد: امتناع ، یعنی عدم تمکین. واکنش مخالف ، یعنی اقدامات نمایشی از ماهیت منفی ؛ واکنش انزوا ، یعنی میل به قطع ارتباط با والدین.
حتی با این مخالفت آشکار ، کودکان احساس نیاز به حمایت شما می کنند. اگر با پسرتان دوست باشید بسیار عالی است ، زیرا در نتیجه فعالیت های مشترک شما ، یک ارتباط معنوی و عاطفی عمیق شکل می گیرد. یافتن راه هایی برای برقراری ارتباط و برقراری ارتباط با پسرتان ضروری است ، زیرا او خود می خواهد تجربیات خود را به اشتراک بگذارد و درباره وقایع روز صحبت کند.
اما از طرف دیگر ، یک قیمومیت بسیار قوی می تواند پسر شما را از استقلال و توانایی استفاده از آزادی محروم کند ، که این امر تقابل بین شما را افزایش می دهد.
جوانانی که از ارتباط با والدین خود راضی هستند با توانایی ویژه ای در ارزیابی و تجزیه و تحلیل مستقل افراد در حلقه تماس خود متمایز می شوند.