آیا کودک فریاد می زند ، پای خود را می زند و کاملاً تمایلی به اطاعت از شما ندارد؟ دلیل آن چه می تواند باشد؟ افراد اطراف سر خود را تکان می دهند و می گویند که کودک به سادگی خراب شده و دمدمی مزاج است. نگران نباش بد نیست این رفتار کودک شما ممکن است دلایل کاملاً عینی داشته باشد.
بسیاری از ممنوعیت ها هنگامی که کودک دائماً ممنوع می شود ، به سادگی نیاز به سرکشی دارد. شما نمی توانید جوراب شلواری خود را کثیف کنید ، نمی توانید بدوید ، نمی توانید بپرید ، شیرینی نمی توانید ، کارتون را تماشا نکنید ، نمی توانید دور تاب را بدوزید و … سیستم ممنوعیت ها آنقدر عالی است که موارد مهم واقعاً در تعداد کوچکتر از بین می روند. و کودک شروع به نقض آنها می کند ، به سادگی نیاز به تخلف را برآورده می کند. و خوب است اگر این نافرمانی فقط در مورد ممنوعیت های جزئی اعمال شود. و اگر او بلافاصله آنچه مهم است را نقض کند؟ به عنوان مثال ، ممنوعیت بازی با مسابقات؟ دلیلی برای اندیشیدن به والدین بیش از حد سختگیرانه ، اجازه پذیری این دقیقاً مخالف سختگیری و سیستم منع است. در نگاه اول به نظر می رسد والدین و فرزندان درک کاملی دارند. بابا و مامان جادوگرهایی هستند که از عهده هر کاری برمی آیند. اما ناگهان لحظه ای فرا می رسد که خواسته کودک برآورده نمی شود. والدین می دانند که این کار غیرممکن است و کودک فکر می کند که آنها به راحتی نمی خواهند. و اگر او دمدمی مزاج و طلبکار شود ، مادر و پدر هوس او را برآورده می کنند. هم در حالت اول و هم در مورد دوم ، باید معیار خاصی در تربیت کودک رعایت شود. سومین دلیل هوی و هوس و نافرمانی ، ناسازگاری والدین در ممنوعیت ها است. یعنی مادر به کودک می گوید: "تو می توانی "، و پدر می گوید" شما نمی توانید. به طور طبیعی ، در این حالت ، کودک موقعیت "می تواند" را انتخاب می کند ، اما در عین حال سعی خواهد کرد همه کارها را بی سر و صدا انجام دهد ، و هنگامی که آنها شروع به سرزنش او می کنند ، والدین می توانند نه تنها هوی و هوس ، بلکه یک هیستری واقعی داشته باشند. بنابراین ، بسیار مهم است که والدین ، حداقل در نکات مهم ، همیشه موقعیت یکدیگر را در مورد یک مسئله خاص بدانند. در صورت شک ، به سادگی می توان به کودک گفت که "من با مادر و مادر مشورت خواهم کرد ، و ما تصمیم خواهیم گرفت." افزایش تحریک پذیری این واقعیت اغلب به شاخص های پزشکی بستگی دارد. و در نوزادی ردیابی می شود. چنین کودکانی توسط متخصص مغز و اعصاب ، روانشناس و غیره شناسایی می شوند. بحران یک سال بحران ، 3 سال ، 7 سال. روانشناسان و مربیان جدول کاملی از چنین بحران هایی دارند. اما همه والدین از این موضوع اطلاع ندارند. در واقع ، بحران انتقال کودک به مرحله جدیدی از رشد است. در حقیقت ، کودک به نوعی انقلابی می پرد و به شکل جدیدی از رشد می رسد. تعارض زمانی بوجود می آید که والدین وقت ساختن ندارند. به عنوان مثال ، كودكی در سه سالگی به این مرحله پرش كرد و مادر و پدر همچنان طبق سیستم روابط ساخته شده برای مدت دو سال با او در ارتباط هستند. با این حال ، این سیستم دیگر کار نمی کند و به نظر می رسد که کودک اطاعت نمی کند ، رفتار بدی دارد ، دمدمی مزاجی است. برخی از والدین می گویند که هیچ گونه بحرانی در فرزندان خود مشاهده نکرده اند و به نظر می رسد که هیچ مشکلی وجود نداشته است. این اشتباه است. یک بحران وجود داشت ، فقط در این مورد ، والدین موفق شدند خود را با نیازهای کودک تطبیق دهند حسادت وقتی دو فرزند در یک خانواده وجود دارد - این یکی از دلایل اصلی است. کودک کوچکتر از کودک بزرگتر به توجه نیاز دارد و کودک بزرگتر حسادت می شود. هوی و هوس ، نافرمانی - این نوعی روش جلب توجه به خود و دریافت زمانی است که شما به کوچکتر اختصاص داده اید ، البته با احساسات منفی والدین. بنابراین ، ارزش دارد که نحوه توجه خود را بین کودکان توزیع کنید. اگر برای نقاشی با جوان تر نشسته اید ، حتماً یکی از بزرگترها را در آن بگنجانید. بنابراین ، توجه خواهید کرد و قادر خواهید بود بین فرزندان رابطه برقرار کنید. نیازهای بیش از حد کودک به تدریج رشد می کند و مطابق با هنجارهای رشد شروع به صحبت ، خواندن ، نوشتن می کند. در عین حال ، ویژگی های فردی نیز وجود دارد. بنابراین آنچه را که هنوز آماده نیست از او مطالبه نکنید.