برای رسیدن به هدف ، اول از همه ، لازم است که به درستی این هدف تعیین شود. در آموزش ، مدیریت دولتی ، مربیگری و روانشناسی ، فناوریهای مختلف تعیین هدف وجود دارد که برای بهبود اثربخشی دستیابی به اهداف مختلف استفاده می شود.
فناوری های تعیین هدف برای تعیین اهداف نهایی تا حد ممکن با دقت و در نتیجه یافتن راه هایی برای حل آنها طراحی شده اند. از فن آوری های مختلف در زمینه های مختلف فعالیت استفاده می شود ، با این حال ، همه آنها در اصل خود اصول کلی دارند.
معنای فناوری تعیین هدف
به عنوان یک قاعده ، اولین قدم کار دقیق با اصطلاحات است. هدف باید به گونه ای تنظیم شود که از ابهام و سوinter تفسیر احتمالی جلوگیری کند. برای انجام این کار ، باید تمام اصطلاحات استفاده شده در فرمول سازی را برای خود تعریف کنید. به عنوان مثال ، هدف از "ثروتمند شدن" گزینه بدی است زیرا تفاسیر زیادی دارد. اما جمله "تا سال 2015 برای سه برابر کردن درآمد شما" بسیار بهتر است ، زیرا از اصطلاحات بدون ابهامی استفاده می کند.
نکته مهم بعدی قابل اندازه گیری هدف است. تنظیم وظیفه به گونه ای ضروری است که امکان بررسی تکمیل آن وجود داشته باشد. اگر هدفی را به روشی مبهم و انتزاعی ، مثلاً "برای شادتر بودن" فرموله کنید ، ممکن است خودتان ناتوان باشید در تعیین اینکه آیا به خواسته خود رسیده اید یا نه. بنابراین ، هدف شما باید از نظر عینی قابل اندازه گیری باشد.
محبوب ترین تکنیک تعیین هدف S. M. A. R. T است - مخفف پنج کلمه انگلیسی به معنی: خاصیت ، اندازه گیری ، دستیابی ، اثربخشی و محدودیت زمانی.
سرانجام ، وظیفه ای که تعیین کرده اید باید به طور بالقوه قابل حل باشد. اهداف دست نیافتنی منبع استرس و ناامیدی بیشتر است. در عین حال ، لازم است تلاش های خاصی برای رسیدن به هدف انجام شود ، زیرا با تعیین وظیفه "زندگی تا دوشنبه" بعید به نظر می رسد در زندگی خود چیزی تغییر دهید (البته به جز موارد شدید).
زمینه های کاربرد این روش
در مربیگری ، یعنی یک روش مشاوره روانشناختی هدف گرا ، به شناسایی نیازهای واقعی مشتری توجه زیادی می شود. اغلب اتفاق می افتد که در حین مشاوره ، مشتری اهداف خود را کاملاً تغییر می دهد ، و متوجه می شود که واقعاً برای او مهم و ضروری است. به طور معمول ، این اثر از طریق س leadingالات متنوعی حاصل می شود که مشتریان را مجبور به تعریف اصطلاحات ، نیازها و توانایی ها می کند. به دنبال آن ارزیابی وضعیت فعلی امور و جستجوی ساده ترین مسیر رسیدن به هدف ، بر اساس داده های موجود انجام می شود.
یک اشتباه رایج در تعیین هدف ، به ویژه در آموزش ، مدیریت یا کارهای اجتماعی ، جایگزینی یک هدف خاص با یک شعار است که می تواند انگیزه ایجاد کند ، اما هدف واقعی نیست.
با توجه به تعلیم و تربیت ، در اینجا قبل از هر چیز از فن آوری های تعیین هدف استفاده می شود ، به طوری که هر درسی که برگزار می شود ، منافع عملی را برای دانش آموزان به همراه خواهد داشت. در تدریس ، غیر معمول نیست که یک درس بخوبی انجام شود و هیچ مشکلی را حل نکند ، زیرا این یک فرآیند به خاطر فرایند است. تکنیک های تعیین هدف به جلوگیری از چنین مواردی کمک می کند ، معلم را مجبور می کند که تکلیف خود را برای هر درس تنظیم کند و در پایان نحوه اجرای آن را بررسی کند.