اغلب اوقات چنین عباراتی را می شنویم:”من نمی توانم بدون او زندگی کنم. من به شخص دیگری احتیاج ندارم. بسیاری از مردم معتقدند که این یک عشق شدید است ، اما در حقیقت ، روانشناسان استدلال می کنند که این احساسات هیچ ارتباطی با عشق واقعی ندارد ، به این اعتیاد می گویند.
به احتمال زیاد ، علت اعتیاد به عشق در دوران کودکی است. مبتلایان به اعتیاد به عشق به معنای واقعی کلمه با تمایل به پیروی از هدف مورد ستایش خود عجین شده و نیاز به توجه زیادی به خود دارند. اگر توجه کافی نباشد ، صحنه های حسادت و رسوائی ها آغاز می شود.
در مورد مجموعه ای از یک کودک موردعلاقه ، فرد بیشتر مستعد اعتیاد است. شاید در دوران کودکی ، والدین بسیار کار کردند ، زمان کمی را به کودک اختصاص دادند ، بنابراین ، با بالغ شدن ، سعی می کند این را به نوعی جبران کند. با این حال ، به عنوان یک قاعده ، چنین افرادی نمی توانند با افراد خوب رابطه برقرار کنند ، اغلب آنها با افراد ناشایست رابطه برقرار می کنند. بچه های باهوش ، زیبا و مهربان با عقده ای از یک کودک دوست داشتنی یک شریک غیر خودکفا و زشت را برای خود انتخاب می کنند. این کار در ضمیر ناخودآگاه انجام می شود تا عدم ستایش را جبران کند.
اگر این وضعیت آشنا است ، شما باید یک قانون را بیاموزید: هیچ رابطه ای به بهبود یک حالت عاطفی کمک نمی کند. در ابتدا ، باید حالت درونی و افکار خود را مرتب کنید ، بدون رابطه آرام باشید و فقط در این صورت می توانید به دنبال یک همسر روح باشید. اما نه برعکس.
اگر شخصی بدون همسر روحیه احساس بدی داشته باشد ، اگر به راحتی نمی تواند تنها باشد ، عجله به آغوش اولین شخصی که با او روبرو می شود اشتباه بزرگی است. شما می توانید یک راه حل پیدا کنید: برای این کار شما باید کاملاً از رابطه دور شوید ، کار جالبی انجام دهید. به محض انجام این کار ، با گذشت زمان ممکن است متوجه شوید دقیقاً شخصی که واقعاً به آن نیاز دارید وارد زندگی شما شده است.